-
تولد چهار سالگی یاس بانو و یوسف آقا
شنبه 11 مهر 1394 11:26
-
دو قلوها در باغ وحش
جمعه 20 شهریور 1394 10:04
یاس دوست داشت هر چه زودتر بره گرگ رو ببینه و وقتی که بالاخره موفق شد احساس رضایت تو چهره اش کاملا پیدا بود! یوسف از دیدن فیل حسابی ذوق زده شده بود و می خواست بره کنارشون!! یوسف : مامان چقدر این حیوونا بی ادبن . چرا نمی رن توالت؟ یاس : مامان کانگرو...
-
قلب من
شنبه 14 شهریور 1394 10:33
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر اون ور جنگل تن سبز پشت دشت سر به دامن اون ور روزای تاریک پشت نیم شبای روشن برای باور بودن جایی شاید باشه شاید برای لمس تن عشق کسی باید باشه باید که سر خستگی هاتو به روی سینه بگیره برای دلواپسی هات واسه سادگیت بمیره حرف تنهایی قدیم اما تلخ و سینه سوزه اولین و اخرین حرف حرف هر روز و...
-
تولد سی و چهار سالگیم
پنجشنبه 22 مرداد 1394 23:33
امروز چه روز خوبی بود. روز تولدم بود و من تو آیینه دنبال چین و چروک میگشتم و در عین حال به خودم دلداری هم می دادم !!! صبح که از خواب بیدار شدم خودمو بغل کردم و بوسیدم و سال روز میلادم رو به خودم تبریک گفتم و عمیقا احساس شادی کردم. و اوج این خوشحالی وقتی بود که شکوفه های زندگیم برام نقاشی کشیدن و به مناسبت زادروزتولدم...
-
200 هفتگی دوقلوهام
یکشنبه 11 مرداد 1394 15:22
جوجوهای مامانی 1400 روزگی تون مبارک
-
بچه جیش داره...
دوشنبه 5 مرداد 1394 16:35
یاس شده بود مامان . یوسف شده بود بابا . یاس به یوسف گفت : علی بچه جیش داره! یوسف گفت : سارا بیا بریم دستشویی . یاس با اعتراض گفت : نه نمیشه! مامانا بچه رو می برن دستشویی ... یوسف : نه باباها می برن... یاس دوباره بلند گفت : نخیر مامانا می برن . یوسف با ناراحتی : نخیرم باباها می برن... مامان مامان مامان با خنده : بله......
-
هشتمین سالگرد عقدمون مبارک
دوشنبه 29 تیر 1394 09:13
امروز بعد از گذشت 8 سال از زندگی کردن با تو زیر یک سقف از ته دلم احساس غرور و خوشبختی می کنم. تو یه هدیه ویژه الهی برای من هستی. و خدا اونقدر منو دوست داشته که تو شدی مرد زندگی ام. تو همسر عزیز و جذاب من . از خدای مهربونم سپاسگزارم که خوبی های تو بهترینم رو تو ذهنم هر لحظه پر رنگ تر میکنه.خدایا ازت سپاسگزارم که یه...
-
نقد روانشناسی فیلم نهنگ عنبر
سهشنبه 9 تیر 1394 16:31
فیلم نهنگ عنبر و ضمیر ناخود آگاه و نقش باورها در زندگی خلاصه داستان فیلم : ارژنگ صنوبر (رضا عطاران) وقتی که فقط چند ماه بیشتر نداشت، مادرش او و پدرش را رها می کند و با مردی دیگر برای همیشه به آمریکا می رود. بیست و چند سال بعد رویا (مهناز افشار) عشق ارژنگ هم او را تنها رها می کند و به آمریکا می رود. وقتیکه ارژنگ 50...
-
عزیزم
یکشنبه 31 خرداد 1394 19:03
نفس نفس تو سینه ام عطر نفس های شماست
-
تقدیم به عشقم
سهشنبه 12 خرداد 1394 18:58
اون دو تا مست چشات منو خوابم می کنه ذره ذره اون نگات داره آبم می کنه داره می میره دلم واسه مخمل نگات همه رنگی رو شناختم ، من با اون رنگ چشات مثل یک رویای خوش پا گرفتی تو شبام از یه دنیای دیگه قصه ها گفتی برام هنوز از هرم تنت داره می سوزه تنم از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم دستای عاشق تو منو از نو تازه ساخت دل ناباور...
-
یک دم از خیال من، نمیروی ای غزال من
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 09:46
به سوی تو، به شوق روی تو، به طرف کوی تو سپیدهدم آیم، مگر تو را جویم، بگو کجایی؟ نشان تو، گه از زمین گاهی، ز آسمان جویم ببین چه بیپروا، ره تو میپویم، بگو کجایی؟ کی رود رخ ماهت از نظرم نظرم به غیر نامت کی نام دگر ببرم اگر تو را جویم، حدیث دل گویم، بکو کجایی؟ به دست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهی؟ فتادهام از پا،...
-
این منم که قمارو باختم
شنبه 19 اردیبهشت 1394 14:19
آه کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونمو سوزونده چرا به لب بیارم که آتش درونم تا استخونمو سوزونده این منم که قمارو باخته رو نسیم آشیونه ساخته این منم که قمارو باخته رو نسیم آشیونه ساخته
-
وقتی یوسفو می بوسم ...
سهشنبه 8 اردیبهشت 1394 12:14
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم گفت که تو کشته نهای در طرب...
-
مجنون لیلی
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 11:43
* یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلا نشست عشق، آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نیشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست، آنم...
-
عشق پدرانه
پنجشنبه 3 اردیبهشت 1394 13:43
فکر کنم چهارده سالم بود که یه فیلم دیدم که یه مردی از عشق همسرش مرد!! البته اونقدر سانسور شده بود که فکر کنم زنش بش خیانت می کرد ولی هنوزم عاشقش بود. اونقدر که از عشق زنش هلاک شد و مرد!! من هیچ وقت رابطه خوبی با پدرم نداشتم. اون چند سالی هم که تو زندگیم بود فقط ازش می ترسیدم. هیچ تصویری از رابطه قشنگ یه پدر با دخترش...
-
سفالگری در خانه
شنبه 29 فروردین 1394 14:29
امروز بالاخره بعد از ماهها بساط گل بازی رو آماده کردم. گل سفالگری که پارسال توی تابستون خریده بودم ،دیگه داشت بوی کپک می گرفت! لباسای بچه ها رو عوض کردم لباس کار تنشون کردم (از همون لباسایی که دیگه یا کهنه شده بودن یا لک داشتن و به درد نمی خوردن.) یه تخته بزرگ داریم که از کابینتا مونده و بچه ها واسه خمیر بازی ازش...
-
روز جاری مبارک!
یکشنبه 16 فروردین 1394 15:52
یه مدتی به عنوان فروشنده توی یه تعاونی کار می کردم . یه خانم خوشکل و بسیار شیک پوشی که من ازش خیلی خوشم میومد و شیرازی هم بود، اغلب میومد تعاونی و خرید می کرد. معمولا من فاکتوراشو می نوشتم. اونم از من خوشش میومد مخصوصا وقتی که فهمید هم درس می خونم و هم کار می کنم. خلاصه یه روز که داشتم فاکتورشو می نوشتم، یه خانم دیگه...
-
سیزده به در 94
پنجشنبه 13 فروردین 1394 20:29
-
هفدهم اسفند ماه و تولد تولد تولدت مبارک
یکشنبه 17 اسفند 1393 21:24
امروز روز تولد بود. اول از همه تولد مامان خانمم بود. که ایشاالله همیشه سلامت باشه و سایه اش بالای سرمون . تولد پسر دوستم بود که پارسال براش جشن گرفت و موقع باز کردن کادوها کادوی ما شکست! تولد دو قلوهای خانم محمودی هم امروز بود. تولدشون مبارک. اسفند ماهی های عزیز خب یه کم صبر می کردید سال جدید به دنیا میومدید دیگه....
-
خونه تکونی و ذهن تکونی !!
سهشنبه 12 اسفند 1393 20:16
خونه تکونی واسه عید 94 ! قرار بود از هفته سوم یا نهایتا هفته آخر بهمن شروع کنم به تمیز کاری که نشد. هفته سوم بهمن که اصلا خونه نبودیم. هفته بعدشم فقط قالی ها رو دادم قالی شویی. خلاصه این به تاخیر انداختن ها تا پنج شنبه پیش طول کشید و طی یه اقدام شجاعانه اول از همه رفتم سراغ یخچال فریزر و اساسی شستمش. این یکی از اون...
-
صد و هشتادمین هفته عمرتون مبارک
دوشنبه 11 اسفند 1393 08:58
جیگرای مامان تا امروز 1245 روز زمینی رو تجربه کردن. قربونشون برم. بوس بوس بازم بوس
-
در سالن انتظار باشگاه . . .
یکشنبه 10 اسفند 1393 14:16
خیلی حال و حوصله نداشتم شب قبلش هم حسابی بد خواب شده بودم. ( چند شب می شد که درست نخوابیده بودم آخه همسایه بالایی مون ساعت یازده و نیم به بعد یادش میاد خونه تکونی کنه! ساعت دو صبح هم دختر کوچولوش تمرین دو داره اونم با دمپایی رو فرشی پاشنه دار مادرش روی سرامیک! ) هوا هم خیلی سرد بود. دلم نمی خواست دوباره برم بیرون. فکر...
-
ورزش مغز مهم تر از ورزش بدن
سهشنبه 5 اسفند 1393 09:39
مغز انسان همان جوی آبی است که اگر حرکتی در آن نباشد به سرعت تبدیل به گندابی میشود که همه از آن فراریاند و این همان دلیلی است که ما از مصاحبت خیلیها فراری هستیم. شما که نمیخواهید مغزتان به چنین سرنوشتی تبدیل شود پس ورزش مغز را از یاد نبرید که ورزش مغز از ورزش بدن مهمتر و حیاتیتر است . دستورالعمل های زیر همان...
-
تست هوش
شنبه 2 اسفند 1393 17:58
فرم ١٩٦٠ آزمون استنفورد – بینه این آزمون برای سنجش هوش کودکان ٢ ساله تا افراد بزرگسال تدوین شده است. در این آزمون مفهوم هوشبهر انحرافی بهکار رفته است. هوشبهر انحرافی نمره استانداردی است که در آن میانگین برابر ١٠٠ و انحراف معیار ١٦ است. اگر هوشبهر کسی در این آزمون ١٠٠ یا نزدیک به آن باشد، بهنجار یا طبیعی و یا متوسط...
-
بهمن 93 تموم شد!
پنجشنبه 30 بهمن 1393 16:36
امروز خیلی خوشحالم نمی دونم چرا شاید واسه اینکه دارم روی فکرم کار می کنم و اونم همش به خاطر داشتن دوستای خوبی مثل خانم محمودی عزیز هست. امروز توی کتابخونه صدای آهنگ کارتون پسر شجاع رو شنیدم! کلی ذوق کردم. برعکس همیشه که دلم می گرفت و پکر می شدم، خیلی هم خوشحال شدم. چشمامو بستم ازش لذت بردم. فکر کردم من چقدر خاطره از...
-
طرز تهیه خمیر بازی خانگی
چهارشنبه 29 بهمن 1393 18:50
تهیه خمیر بازی خام: می توانید این خمیر را با فرزندتان درست کنید. او می تواند در اندازه گیری و هم زدن مواد به شما کمک کند. 3 پیمانه آرد 1 پیمانه نمک 1.5 پیمانه + 2 قاشوق غذا خوری آب 1 قاشوق غذا خوری روغن خوراکی انتخابی : 1 قاشوق غذا خوری آلوم ( نمک پتاسیم و آلومینیوم ) برای هر دو پیمانه آرد برای حفظ این ترکیب به مدت...
-
هنرمند کوچولوهای مامانی
یکشنبه 26 بهمن 1393 11:14
یاس و یوسف در حال رنگ کردن پوست تخم مرغی که برای صبحانه خورده بودنش! جیگرا داشتن با خمیری که با هم آماده اش کرده بودیم، بازی می کردن. کاردستی یوسف با وسایل دور ریختنی در خونه! کاردستی یاس با درای ماژیکایی که خشک شدن با کمک مامان! کاردستی یاس با پوست گردو و در بطری شیر و کاغذ و ربان! کاردستی مامان وقتی احساس می کرد کاش...
-
جنسیت از نگاه یوسف
شنبه 25 بهمن 1393 15:18
یوسف جدیدا هر مسئله ای رو به جنسیت ربط میده. یوسف : آقاها کراوات می زنن. یاس : خانما هم کراوات می زنن. یوسف : نه فقط آقا می زنن. یاس : نه خانما می زنن. خلاصه کار به جیغ و دعوا می کشه و سرانجام یکیشون با گریه میاد پیش منو میگه : مامان یاس / یوسف میگه آقاها / خانما کراوات نمی زنن!! خب منم که اون موقع دارم به زحمت خودمو...
-
آب بازی و رنگ بازی و حمام تمیز
سهشنبه 21 بهمن 1393 09:20
یه لگن پر از آب چند قطره رنگ ( گواش یا رنگ غذا ) دو قاشوق پودر صابون دو تا قاشوق یک بار مصرف دو تا نی چند تا ظرف کوچیک و بزرگ و متوسط پلاستیکی ( جای شامپو که تموم شده یا قوطی های گواش که تموم شدن یا قوطی رانی) دو تا نی نی با شورت و دمپایی توی حموم دیگه همه چیزو بسپرید دست بچه ها و اجازه بدین بازی کنن . خودتونم می...
-
یاس زرنگ مامان
دوشنبه 20 بهمن 1393 16:29
بچه ها همه اسباب بازی هاشونو ریخته بودن کف اتاقشون. مرتب کردنش کار سخت و وقتگیری بود. نه حوصله شو داشتم و نه وقتشو. تازه بچه ها باید یاد بگیرن که خودشون اسباب بازی هاشونو جمع کنن. واسه همینم ساعت اسباب بازی شونو برداشتم و روی ساعتی که ساعت دیواری نشون می داد تنظیم کردم و بهشون گفتم : الان ساعت بیست دقیقه به هفته تا...