یاس من
یاس من

یاس من

نمی دونم چرا

بخاطر دوقلوهای عزیزمون مجبور شدیم خونمونو بزرگتر کنیم. همین روزا هم اسباب کشی داریم و می ریم به یه خونه جدید. دغدغه خونه پیدا کردن و خونه رهن دادنمون شده بود استرس روزانه من. می ترسیدم بچه هامون به دنیا بیان و هنوز اتاقشون آماده نباشه. تا اینکه ...

ادامه مطلب ...

خواهش میکنم منو ببخش

بعد از مدتها که بهش زنگ می زدم دوست داشتم خودش گوشی رو برداره ولی خواهرش برداشت حوصله نداشتم. می خواستم سریعتر صداشو بشنوم. دلم براش خیلی تنگ شده بود. خواهرش که منو شناخت زیاد تحویل نگرفت. بهش گفتم: گوشی رو میدی به شیوا ؟ سکوت کرد و با ناراحتی گفت : شیوا ؟ نمی دونستم چرا اینقدر لفتش میده.

ادامه مطلب ...