تولد دو سالگی تون مبارک

پنجشنبه یازدهم مهر نود و دو فرشته های مامان دو سالشون شد

یاس من تولدت مبارک
 بوس بوس
یوسفم تولدت مبارک
 بوس بوس 

تولد تولد تولدتون مبارک
مبارک مبارک تولدتون مبارک

جشن تون جشن تولد تموم شادیهاست
جشن تون شروع یک روز مقدس خداست
تولدتون مبارک تولدتون مبارک

آلاله

کوه به کوه نمی رسه آدم به آدم می رسه

توی یه جایی که هیچ وقت فکرشو نمی کردم یه دوست قدیمی رو دیدم که چند سالی بود ازش خبر نداشتم .هنوزم همون سادگیو مهربونیه خاص خودشو داره. با اون صدای ظریف و لحن دلنشین و تو دل بروش. خدا می دونه که اون روز کلی ناراحت بودم از بی معرفتیه پر ادعا ها!! ولی وقتی آلاله جونمو دیدم از ته دل خندیدم و شاد شدم. آلاله جان دوست هژده سال پیشم لحظه دیدارمون کوتاه ولی به یادموندنی بود. همیشه سلامت و موفق باشی عزیزم.

هفتصد و بیستمین روزتون مبارک

و عکسهایی از صدومین هفته زندگیتون ( قبل از خواب )

مامان عاشقتونه

از پوشک گرفتنتون مبارک

خسته نباشم.به خودم تبریک میگم و به دو قلوهام. امروز می تونم با افتخار بگم من دیگه نی نی هامو پوشک نمی کنم. هورا

حتی اگه پوشکشونم بکنم. اونا دیگه توی پوشک جیش نمی کنن. پوشک خشک می مونه.

نی نی های مامانی اونقدر بزرگ شدن که به مامان بگن: مامان بیا جیش دارم، یه کار فوری دارم.

 

بیست و سه ماه تمام

پروردگارا

آنچه دادی ، بیش از شایستگی من است ،

گرچه در خور بخشندگی توست.

بندگی فقط و فقط تو را سزد.

به یاد بچگی هام

خواستنه تو نه عشقه و نه عادته

دیدن تو به حرمته زیارته

اما می خوام تو دستای تو گم بشم

فنا شدن در تو برام نهایته

نیاز تو چراغه خونه ی منه

هر جا باشی چراغه خونم روشنه

یادت باشه حتی اگه من نباشم

چراغه خونمون واسه تو روشنه

تا تو بیای همیشه سو سو می کنه

بیخوده با تو بودنم

مسته به تو رسیدنم

مست تر از کوه شراب

خرابه عشقه تو منم

خرابه عشقه تو منم

ازت می خوام حتی اگه پشت هزار تا کوه باشی

یادت باشه چراغه خونمون واسه تو روشنه

حتی اگه من نباشم یکی تو رو تو خونه فریاد می زنه

یکی تو رو تو خونه فریاد می زنه

حرفای من زمزمه ی یه خواهشه

 نه التماس نه خواهشه نوازشه

 فقط تویی حرف همه وجود من

وقت دعا زمزمه ی سجود من

ازت می خوام حتی اگه اون ور لحظه ها بری

یادت باشه چراغه خونمون واسه تو روشنه

حتی اگه من نباشم یکی تو رو تو خونه فریاد می زنه

یکی تو رو تو خونه فریاد می زنه

یکی تو رو تو خونه فریاد می زنه

یکی تو رو تو خونه فریاد می زنه

یکی تو رو تو خونه فریاد می زنه

مامانم این آهنگو به یاد پدرم که سالها توی یه کشور دیگه دور از ما بود، زمزمه می کرد. حالا نمی دونم باید بگم یاد اون روزا به خیر ؟