یاس من
یاس من

یاس من

سیزده بدره نود و سه

یکی از بهترین سیزده بدرای عمرم بود البته بعد از سیزده بدرای بچگیام که همیشه حسابی خوش میگذشت. چون معمولا همه فامیل - دور و نزدیک - دور هم جم می شدیم و همیشه سوبور می خوردیم. هر وقت عکسای اون روزا رو نگاه میکنم دلم میگیره. چقدر دلم صبور می خواد...



والبته اولین سیزده بدره بعد از ازدواجم که کلی بازی کردم و شاید به خاطر اینکه اون سال دیگه نگران سبزه گره زدن نبودم!


امسال رفتیم باغ آقای فامیل جدید از صبح زود تا آخر شب .






کلی بازی کردیم وسطی ، بدمینتون، والیبال، مرسی و... .چقدر کیف کردم. کلی عکس دسته جمعی گرفتیم. یه عالمه خوراکی خوردیم با اینکه ظرفیت تکمیل بود. صبور نخوردیم ولی غذا حسابی چسبید. مخصوصا آش رشته عصرونه.
 بچه ها هم کلی بازی کردن . اولین بار توی عمرشون از نزدیک خرگوش دیدن و بهش غذا دادن . کلی خودشونو کثیف کردن و با تعجب به من نگاه می کردن که چرا دعواشون نمی کنم.
شب هم که استقلال برد و شادیمو تکمیل کرد. وقتی داشتیم برمی گشتیم آرزو می کردم که فردا بازم سیزده بدر بود. آخه سالی یه بار کم نیست؟
فردا صبحش از بدن درد نمی تونستم از رختخواب جداشم. اینم از عوارض سالی یه با تحرک داشتن!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد