یاس من
یاس من

یاس من

معجزه الهی !

در نا امیدی بسی امید است *  پایان شب سیه سپد است 

یه چند وقتی بود همش اتفاقات بد برام میافتاد. البته کم و بیش تقصیر خودم هم بود. مثلا  به جای اینکه برم صبا شهر رفتم صفا دشت!!!! اونم توی یه روز برفی . توی برفا افتادم و کلی احساس بدبختی کردم به حدی که تو تاکسی گریه کردم . خودم تعجب کردم منو گریه؟؟؟؟؟؟؟؟؟  

یا اینکه طبق معمول بازم حقوقمو اشتباه حساب کردن و زیر بارهم نرفتن تازه منت تخفیف کلاسای اجباری رو هم گذاشتن!!!!!!!!!! 

یا توی خیابون بد جوری خوردم زمین (نخند بدجنس هنوز درد میکنه)با پشت چنان خوردم زمین که تا آخر عمرم عمرا فراموش کنم...... 

 یا بدتر از همشون اتفاق بدی که واسه داداشم افتاد و مثل یه شوک بود.......  

یا  به خاطر یه مهر ناقابل فنی و حرفه ای واسه دانشگاه کلی این در و اون در زدم و آخرشم از رفتن به بابل منصرف شدم.از بابل هم هی زنگ می زدن خانم چرا نمی یای سر کلاس و داغ منو تازه می کردن.

هلیا جونم بهم دلداری می داد که حتما قراره یه اتفاق خوب برات بیفته. ولی چشمم آب نمی خورد( دقیقا همون روز خوردم زمین و هلیا منو برد دکتر) 

یکی از شاگردام که حالا دیگه یکی از دوستام شده هم هی بهم می گفت خانم شما چرا به خودتتون نمی رسید.چرا آرایش نمی کنید. وای شوهرتون چقدر جوانه. این کارو کنید اون کارو کنید. انگار تو خونه ما یه دوربین مخفی گذاشته بوده و کارای منو کنترل میکرده. فکر کرده به خود رسیدن فقط آرایش کردنه. خلاصه اینکه همش موج منفی می داد. 

بدتر از همه پسرخاله ام بود که بهم گفت چقدر چاق شدی.خیلی ببخشیدا اگه من چاقم پس زن  شما  چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  

خلاصه اینکه هر وقت انتظارشو نداری همون چیزی که منتظرش بودی برات پیش میاد. همون معجزه ای که الان چشماممو خیس کرده و دارم تند تند تایپش می کنم تا به همه بگم. از اینکه خدا هنوز به من امید داره و منو لایق دونسته ........... (عاشقتم خدا جون. اگه هزار دفعه هم بگم شکرت و سجده شکر بجا بیارم بازم کمه ) خیلی خوشحالم خیلی 

آره خدای مهربونم به ما( من و همسرم) لطف کرده و دو تا فرشته رو واسه ما فرستاده تا شادی زندگیمونو با اونها کامل کنیم. 

دو تا فرشتمون الان قد یه حبه انگورن و ما بی صبرانه منتظر تولدشون هستیم. 

 خدایا شکرت

نظرات 5 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 11:38 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

مبارکههههههههههه

هلیا دوشنبه 1 فروردین 1390 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.mainlink2.blogsky.com

با اینکه جریانو میدونستم بازم دوست داشتم برسم آخرش ببینم چی میشه ...............
سه خط آخر متنت اشک منم در آورد ..................
در مورد اونروز هم شرمنده... تا گفتم قراره یه اتفاق خوب برات بیافته تلپی خوردی زمین ............. ولی انصافا اونروز چقدر خندیدیم ...........................

الهی خاله قربون دوقلوها بره ...........
باورت نمشه که چقد دلم براشون ضغف میره ........................

ماندانا شنبه 28 اسفند 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://wildlgtigress.blogsky.com

سلام پیشاپیش نوروز و تولد دوقلو ها را تبریک میگویم

هر روزتون نوروز باشه ممنونم

میترا شنبه 28 اسفند 1389 ساعت 11:38 ب.ظ http://pouyacarpet.shoploger.com/

198765431288181961681768سلام
جالب بود
پیش منم بیا
بلاگ من در مورد
کار در منزل برای خانمای باذوقه
اگه خواستی منو با همین عنوان لینک کن و بگو به چه اسمی لینکت کنم
و یه چیز دیگه وبلاگ منو با اینترنت اکسپلورر باز کن که خوشگلتره
منتظرتم مرسی

alireza شنبه 28 اسفند 1389 ساعت 11:36 ب.ظ http://negaresh88.blogfa.com

سلام پیشاپیش سال نو را به شما و خانواده محترمتان تبریک میگم.خوشحالم خواهین کرد نظرتونو در مورد پست اول وبلاگم بدونم.سربلندی و موفقیت شما دوست عزیز را از خدای خوب و مهربونمان خواستارم.شاد باشید و شاد زندگی کنین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد