یاس من
یاس من

یاس من

می دانید نشانه های زن و شوهر بودن دو نفر چیست؟

روزی زن و شوهر جوانی از راهی می رفتند . ماموران تا آنها را دیدند خواستند گیری دهند پس پرسیدند شما دو با هم چه نسبتی دارید؟ زن و شوهر جواب دادند : زن و شوهریم . از آنها مدرک خواستند گفتند نداریم !ماموران پرسیدند پس چگونه باور کنیم که شما دو نفر زن و شوهرید؟ گفتند ما نشانه های فراوانی برای ثابت کردن این امر داریم

اول اینکه آن مدل افراد که شما می گویید دست در دست هم می روند و ما دستهایمان از هم جداست

دوم آنکه آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند و ما رویمان به طرف دیگریست

سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن با احساس با هم حرف می زنند و ما به هم هیچ احساسی نداریم

چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند و ما غمگینیم

پنجم آنکه آنها به هم چسبیده راه می روند و ما یکی از آن یکی جلوتر می رود

ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی بستنی چیزی می خورند و ما هیچ نمی خوریم

هفتم آنکه آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند و ما لباسهای

قدیمی تنمان است

هشتم آنکه...

 پس ماموران عصبانی گشتند و گفتند: بروید بروید. 

عزیزم از اینکه میبینم بعضی از نشانه های زن و شوهری بین ما کمرنگ شدن احساس نگرانی می کنم. ما هنوزم دست تو دست راه می ریم، موقع راه رفتن هم ،با هم حرف میزنم . ولی چرا اون هیجان اولیه رو توی تو نمی بینم؟ دل من واسه شور و هیجان اون روزا خیلی تنگ شده بیا دوباره تجربشون کنیم.

نظرات 7 + ارسال نظر
ترنج دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 12:37 ب.ظ http://toranj62.persianblog.ir/

خوب منم نمیدونم چرا اینجوریه چرا تا قبل از ازدواج اون شوره اون احساسه هست ولی بعدش .....

از هلیا به عاطفه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:46 ب.ظ http://www.mainlink2.blogsky.com

من این سریالو نگاه میکنم
واقعا قشنگه .

عاطفه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

سلام.. خوش اومدی به دنیای مجازی بهاره ی نازنین.. خب منم از وبلاگ هلیا اومدم اینجا و خیلی از آشنایی باهات خوشوقت شدم..
اینو که خوندم یاد سریال زنان خانه دار افتادم.. نمیدونم دیدی یا نه..

فرزانه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

خوب دیگه مطمئن شدم که مشتری همیشگی اینجا میشم. اما در این مقوله ای که فرمودید بنده کاملا بی تجربه ام:)) چون نه این یکی را داشتم ام و نه آن یکی را بنابراین اظهارنظر غیرکارشناسی نمی کنم

پاتینا شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 07:29 ب.ظ http://patina.ir

سلام عزیز
هلیا جون تو رو بهمون معرفی کرده
گفتم بیام سلامی کنم
من هلیا رو دوس دارم
دوستشم برام محترمه
گاهی مدتی که میگذره از ازدواج فکر میکنیم یه چیزایی بینمون کمرنگ میشه
ولی شاید محبتمون عمیق تر شده

سلام پاتینا جان
خیلی خوشحالم که با دوستای هلیا جونم آشنا میشم . آره یه مدت بعد از ازدواج چون طرفین درگیر مسوولیتهای زیادی میشن به نظر میرسه مثله اوایل قلبشون نمیتپه ولی اگه دقیق تر نگاه کنیم به قول شما محبت عمیق تر میشه.

آناهیتا شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 12:41 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام بهاره جان
خانمی که توسط هلیا جون معرفی بشه یعنی خیلی خوبه.
راستش خیلی از آدم ها بخاطر همین جدایی ها و سرد مزاجی ها حاضر به ازدواج نیستن.
میگن همه چیز با ازدواج کم رنگ میشه!
ولی من چیز دیگه ای از والدینم دیدم
و معتقدم اگه کسی متوجه باشه و درگیر روزمرگی نشه،می تونه عشقش رو تر و تازه نگه داره
مطمئنم تو که متوجه هستی ،می تونی به شور و اشتیاق اولیه برگردی و نگهش داری.

سلام آناهیتا جان
هلیا جون به من خیلی لطف داره.
من این روزها خیلی حساس شدم انگار همه رازهای عشق رو نمی دونم ولی برای عشقم هرکاری میکنم.

هلیا شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 11:51 ق.ظ http://www.mainlink2.blogsky.com

منم همیشه از دیدن این که زن و شوهرا چقدر بیتفاوت کنار هم راه میرن ناراحت میشم . مخصوصا مردایی که جلوجلو راه میرن رو دوست دارم خفه کنم.
جالب بود متنت عزیزم.

هلیا جونم
از اینکه منو به دوستات معرفی کردی ممنونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد