یاس من
یاس من

یاس من

50 ماه تمام



50 ماهگی  گل های زندگیم

صد ماه پیش



صدومین ماهگرد عقدمون مبارک عزیزم


بعدا نوشت : 
وقتی یادم افتاد که چه روز تلخی بود ،  یاد این بیت از  صائب تبریزی افتادم :

برق را در خرمن مردم تماشا کرده است      
  آنکه پندارد که حال مردم دنیا خوش است



بچه ابر

یادمان باشد فرزندان ما قرار نیست رونوشت برابر اصل ما باشند ، مانند ما فکر کنند و دنیا را همان گونه ببینند که ما می بینیم. جوهره پدر و مادر بودن آن است که فرزندانمان را یاری کنیم  تا راه  و روش  و طرز فکر خاص خود را بیابند و بسازند. ببینند شاید ، آنچه را ما نمی توانیم ببینیم  و بشوند شاید ، آنچه  ما نشدیم. انسانهایی بشوند اندیشمندتر ، بردبارتر ، گشاده دل تر و مهربان تر از ما. این گونه بود که  انسان ، انسان شد و این گونه است که

                                                                    انسان ، انسان تر خواهد شد.

رد مانتیخو

نویسنده کتاب : cloud boy

1500 روز مادری کردن




1500 روزگی تون مبارک عشقای مامان

همین که هستی بهترینی

بی تو  زندگی محاله

بی تو  یه روز یه ساله

دلم برات چه تنگه

دنیا با تو قشنگه

می بوسمت یه عالم

آروم میشه خیالم

با تو همش رو ابرام

نباشی خیلی تنهام

تو دنیا هیچ کسو از تو بهتر ندیدم

یه تار موتو عزیزم به صد تا دنیا نمیدم




صبحانه کودک و خلاقیت مادر

هر روز صبح من دو تا اثر هنری برای صبحانه دوقلوهام خلق می کنم.



یوسف به عشق اینکه به من بگه مامان امروز واسم چی درست کن میاد که صبحانه بخوره!



یاس معمولا ازم میخواد که یه گرگ یا یه پلنگ وحشی براش درست کنم و این کلمه ها رو یه جوری تلفظ می کنه که انگار من می خوام یه گرگ یا یه پلنگ واقعی واسه صبحانه بهش بدم بخوره!! 



تو نوع لطیفش هم ازم می خواد که براش زنبور ، خرگوش یا پروانه درست کنم.




اما یوسف به خلاقیت مادرش خیلی ایمان داره و یه روز بهم گفت مامان برام یه پرنده توی قفس درست کن. یا مامان امروز برام حمام درست کن!

خدای من اینها رو چجوری درست کنم؟ این موضوع باعث شد که گاهی از قدرت تخیلشون استفاده کنم یا بهتر بگم سوءاستفاده کنم. به این صورت که یه چیز من درآوردی درست می کردم و بهشون می گفتم اینم همون چیزیه که می خواستید.

اولش مخالفت می کردن که این کجاش اونه...

اما وقتی مجبورشون کردم که تصور کنن ، خیلی راحت چند تا دونه بادوم می  شد خرطوم فیل یا یه تیکه نون که بد برش داده شه بود می شد دایناسور!!

و این شده یه روش هوشمندانه برای تشویق بچه ها به خوردن صبحانه و ایجاد یه عادت خوب و مفید.

البته تو پرانتز هم اینو بگم که هر کودکی که مادر اهل شکمی داشته باشه که به هیچ عنوان و به هیچ بهونه ای نتونه از وعده صبحانه صرفه نظر کنه، بی برو برگرد عاشق صبحانه خوردن میشه.

و نکته مهم اش تنوع در صبحانه است که برمیگرده به خلاقیت مادرانه. خود من یکی اگه مجبور بودم هر روز نون و پنیر بخورم ترجیح می دادم اصلا از رختخواب بیرون نیام!


قهرمان های مامان

خانم و آقای  ورزشکار کنار دوستشون محمد و مربی شون خانم ارده ایی