یاس من
یاس من

یاس من

اولین تجربه استخر یاس و یوسف

فکر کنم اکثر بچه ها از آب بازی خوششون بیاد. یاس و یوسف هم کلی هیجان داشتند که زودتر ببریمشون  استخر . هر دو تا شون رو با هم  می فرستیم سانس پسرا!  مسئله ای که باعث نگرانیه هر مادر دختر داری میشه. و  گاهی اعتراض  بر عکس کار  رو خراب تر می کنه ...

واسه همین کلی آموزش  قبل از استخر داشتیم در مورد اندام خصوصی  و اینکه هیچ کس اجازه دیدن و لمس کردن این ناحیه رو نداره بجز خانم دکتر اونم فقط وقتیکه ما مریض باشیم. و لب هم جز اندام خصوصی به حساب میاد. و هیچ کسی حق بوسیدن ما رو  از روی لب نداره. و اینکه همیشه این حق رو دایم که اگه دلمون نخواد و دوست نداشته باشیم اجازه ندیم کسی ما رو ببوسه. حالا اگه یه وقت خدای نکرده زبونم هزار دفعه لال این اتفاق بد افتاد ما باید سریع اعتراض کنیم و به اون بگیم که این کار رو نکنه و بگیم :الان می رم به مامانم میگم. اگه مامان اونجا نبود. به بابا یا  مربی بگیم. و بعدش که مامان رو دیدیم حتما بهش بگیم که چی شده ، حتی اگه اون آدم بده بگه این یه رازه نباید به کسی بگی  یا اگه به کسی بگی  میزنمت و ما رو ترسونده باشه.  

اینکه من نمی تونم برم توی سالن هم یه دلیل دیگه واسه نگرانیم بود. بس که یوسف سر به هواست.اتساین می گفت بذار مستقل باشن. 

اصلا کی گفته مادری که نگران نباشه مادر نیست؟؟  اگه بخوام هم  نمی تونم صددرصد بی خیال باشم. انگار چاشنی مادر بودنه 

بعد از اینکه چند بار عملی یادشون دادم که واسه هم حوله بگیرن و رگ غیرت یوسف رو هم تحریک کردم که تو مردی و باید حواست به آجیت باشه و اونم یه قول مردونه جانانه داد که کیف کردم و خیالم راحت شد که به قولش تا آخر عمرش وفاداره ، مثله یه مرد. قربونش برم،  با آیت الکرسی و وان یکاد بدرقه شون کردم .

یوسف توی اولین جلسه شنا کرده بود و مربی اش می گفت پسرتون فوق العاده اس.چقدر نترسه.و می گفت به دخترتون بگید به حرف من گوش کنه. یاس خیلی راحت به مربی اش گفته بود خسته شدم دیگه تمرین نمی کنم



نظرات 1 + ارسال نظر
آنا سه‌شنبه 2 شهریور 1395 ساعت 04:07 ب.ظ http://aamiin.blogsky.com

ای جان خوب خسته شده خانوم کوچولو.
ولی جدا سخت است دور از بچه ها باشید وقتی توی آب هستند.

بله سخته خیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد