یاس من
یاس من

یاس من

بچه جیش داره...

یاس شده بود مامان .

یوسف شده بود بابا .

یاس به یوسف گفت : علی بچه جیش داره!

یوسف گفت : سارا بیا بریم دستشویی .

یاس با اعتراض گفت : نه نمیشه! مامانا بچه رو می برن دستشویی ...

یوسف : نه باباها می برن...

یاس دوباره بلند گفت : نخیر مامانا می برن .

یوسف با ناراحتی  :  نخیرم باباها می برن... مامان مامان

مامان با خنده : بله...

یوسف  : باباها بچه ها رو می برن دستشویی یا مامانا؟؟

مامان : هم باباها هم مامانا .

یوسف به یاس  گفت : یاش ، یاش ، ببین مامان میگه هم باباها هم مامانا... سارا رو بده ببرم دستشویی .

یاس  با خنده : باشه منم سرونازو می برم .

حالا سر دستشویی دعواشون شد.

یاس  : من می خوام سرونازو ببرم دستشویی تو برو کنار...

یوسف : نمیشه. آخه سارا جیش داره.

یاس : ا ، بیا کنار بچه جیش داره الان جیشش می ریزه.

صدای جیغ و داد و فریاد...

مامان : خب یکی تون بره توالت، یکی هم بره تو حمام.

مگه وقتی دوتاتون با هم جیشتون میگیره ، یکی نمیره تو حمام و یکی هم توی توالت؟

بچه ها با خنده و رضایت : باشه مامان جون.

یوسف با تعجب : مامان حمام کجاست؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد