یاس من
یاس من

یاس من

جنسیت از نگاه یوسف

یوسف جدیدا هر مسئله ای رو به جنسیت ربط میده.


یوسف : آقاها کراوات می زنن.

یاس : خانما هم کراوات می زنن.

یوسف : نه فقط آقا می زنن.

یاس : نه خانما می زنن.

خلاصه کار به جیغ و دعوا می کشه و سرانجام یکیشون با گریه میاد پیش منو میگه : مامان یاس / یوسف میگه آقاها / خانما کراوات نمی زنن!!

خب منم که اون موقع دارم به زحمت خودمو کنترل می کنم که از خنده غش نکنم ، بهشون توضیح می دم و دوباره سیل سوالا شروع میشه.


*****

داشتیم می رفتیم بیرون . من رفتم ببینم یوسف بالاخره آماده شده یا نه ؟ دیدم داره کلاهشو سر می کنه. بش گفتم : آفرین پسر خوبم که خودت لباساتو پوشیدی. حالا بدو برو کفشتم بپوش. و چراغو هم خاموش کردم.

یوسف پشت سرم درحالیکه داشت چراغو دوباره روشن می کرد گفت: خانما چراغو خاموش میکنن. آقاها چراغو روشن می کنن!!


*****

یوسف :

آقاها اینطوری میشینن.

آقاها ترشی می خورن.

آقاها می رن سرکار.

آقاها می رن فوتبال.

مامانا غذا درست میکنن.

آقاها پلیس می شن.

آقاها می رن نون می خرن.

آبی رنگ پسراس.

قرمز رنگ  دختراس.


*****


وقتی اتساین داشت آماده میشد بره سرکار یوسف از خواب بیدار شده بود و داشت الگو برداری می کرد. همزمان غر هم میزد :

بابا چرا برای من ژل نمی خری؟

بابا چرا برای من پیرهن مربعی (چهار خونه ) نمی خری؟

بابا چرا برای من عطر مردونه نمیخری؟

اتساین هم که دیرش شده بود گفت : بابا صبر کن یه ذره آدم بشی.

بعد تا نگاه منو دید گفت : صبر کن یه کم بزرگتر بشی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد