یاس من
یاس من

یاس من

پاییز 93

پاییز امسال برای من با کاموا و میل و قلاب گذشت.


1. شاهکارم کلاه جغدی یاس بود. صورتی و بفش که با قلاب بافتم و هر کی دیدش فکر کرده آماده خریدمش. یه لایه هم زیرش دوختم که گرمتر بشه.



2. بعدش یه کلاه آدمکی آبی و سفید برای یوسف بافتم که اونم با قلاب بود. ولی چون یادم رفته بود نخش رو دولا کنم نازک شد. الان برای بازی ازش استفاده می کنه.


3. واسه همینم یه کلاه دیگه براش بافتم با میل گرد، که گشاد شد و دادمش به اتساین. بش گفتم : واست کلاه بافتم. با اینکه می دونم اون اصلا از شال و کلاه استفاده نمی کنه. پارسال براش یه شال همرنگ همین کلاه بافتم. ( سورمه ای سفید ) شاید دوبار اونم با زور من و یاس ازش استفاده کرد. خودشم گفت : دستت درد نکنه ولی من از کلاه استفاده نمی کنم. منم گفتم : می دونم عزیزم گفتم شاید یه دفعه هوا خیلی سرد شد و مجبور بشی کلاه سر کنی. اونم کلی کیف کرد که من چقدر به فکرشم.


4. بعدش دوباره نشستم با همون کاموای سفید و سرمه ای و میل گرد واسه یوسف کلاه بافتم. مدلشو مامانم یادم داد خیلی قشنگ شد. خودمم کلی ذوق کردم. هر کس دید ، تعریف کرد. حتی دو نفر هم مشتاق شدن که ازم یاد بگیرن و ببافن.


5. خواهر اتساین کلاه جغدی یاس رو که دید خیلی خیلی خوشش اومد و ازم خواست واسه پسرش یه کلاه ببافم. منم واسش یه شال و کلاه زرشکی و طوسی بافتم که خیلی قشنگ شد. مدلشم لوزی لوزی ایی بود. با میل گرد بافتم و بعدش یا قلاب دون گرفتم و جا ی گوشاش رو دوباره با میل بافتم. به شالش هم یه تیکه از پشت اضافه کردم که کراواتی بشه.


6. دو تا کاموای موهری مشکی داشتم که زیادم ازشون خوشم نمیومد یه روز فکر کردم با این دو تا کاموا چی کار کنم. آخه رنگ مشکی رو هم دوست ندارم. بالاخره مشتاق شدم که یه کلاه بدون درز واسه خودم ببافم که بافتم. البته واسه شال گردنش کاموا کم آوردم که بالاخره پیدا کردمو خریدم. ولی هنوز ازش استفاده نکردم.


7. بعدش فکر کردم که کلاه سورمه ای یوسف به کاپشن جدید قهوه ایش نمیاد. اینم بهونه ای شد که برم کاموا بگیرم و واسه یوسف یه کلاه دیگه ببافم. از اونجاییکه کلاه بدون شال ناقصه به نظر من. شال همرنگش رو هم بافتم.


8. همون موقع که برای کلاه یوسف کاموا می خریدم دو تا کاموای صورتی هم واسه یاس خریدم که واسش یه شال و کلاه ببافم مثل همون مدلی که دوستم هلیا واسه دخترش بافته بود. شالشو بافتم و مدل هم بش دادم ولی فکر کنم کوچیک باشه . کلاهش کلی اذیتم کرد و اونی که می خواستم نشد. اندازه پنچ تا کلاه هی بافتم و شکافتم و آخرشم کاموا کم آوردم و همینطوری مونده. بس که اذیت شدم فعلا حوصله اشو ندارم.


9. یه روزم از یه دوست تو فضای مجازی طرز بافت پاپوش رو یاد گرفتم. باورم نمیشد که می تونم پاپوش ببافم آخه هر چی دیده بودم از سه میل یا پنج میل استفاده می شد و من می ترسیدم شروع کنم و نتونم ببافم. ولی مدلی که یاد گرفتم واقعا آسونه. واسه خودم دوتا پاپوش بافتم یکی صورتی یکی هم زرشکی. تازه خاله هام هم خیلی خوششون اومد و قرار شد واسه هر کدومشون یه جفت ببافم. حالا کی نمی دونم.


10.یه هد سفید هم با قلاب واسه خودم بافتم که وقتی صبحا می رم پیاده روی ، پیشونیم یخ نزنه. و دقیقا از فردای همون روزپیاده روی صبح تعطیل شد! هدم قابلیت تغییر اندازه هم داره .


11. یه کلاه فرانسوی هم با قلاب واسه یاس بافتم که زیاد دوستش ندارم به نظرم شبیه لیف شده و قسمت پایینشو باید با میل میبافتم که سفت تر باشه.  اونم سفید و صورتیه.



 حالا می خوام واسه خودم یه کلاه فرانسوی ببافم که از پارسال کامواشو گرفتم ولی طرز بافتشو بلد نبودم. سرچ کردم  و دستور بافتشو با میل پیدا کردم. همون پارسال شالشو بافتم که اگه کاموا اضافه اومد واسش چند تا گل درست می کنم و روش میدوزم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
روزگار سبز من سه‌شنبه 30 دی 1393 ساعت 01:09 ب.ظ http://www.mygreenlife.blogfa.com

خب عکسای اینها رو هم میذاشتی خانوم هنرمند

مبارکتون باشه

میذارم سر فرصت
مرسی خانمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد